زندگی عاشقانه بابا و مامان نی نیزندگی عاشقانه بابا و مامان نی نی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

عشق مامان و بابا منتظرتیم

انتظار به پایان رسید!!!!!

سلام خوشگل مامان انتظار به پایان رسید و من دیروز عصر، بعد از 21 روز .......... شدم. قرار بود امروز یا فردا با بابایی بریم شیراز که برم سونو که دیگه منتفی شد. ...
28 آبان 1392

تاسوعا عاشورا

سلام عزیز مامان روز سه شنبه عصر رفتم خونه مامان بزرگم، آخه خاله زهرا و بچه هاش می خواستن از شیراز بیان. روز تاسوعا عاشورا هم اونجا بودیم، یعنی من از صبح تا شب اونجا بودم و بابایی هم واسه ناهار و شام میومد. روز عاشورا هم همگی با هم شله زرد درست کردیم، شب قبلش یه دفعه تصمیم گرفتیم. قرار شده فردا با بابایی بریم شیراز، هم بابا کار داره و هم من برم سونوگرافی ولی نمیدونم چرا امروز دلم درد می کنه؟ اگه خبری بشه دیگه لازم نیست برم     ...
27 آبان 1392

باز هم منفی.......

سلام عزیز مامان پنج شنبه رفتم آزمایش و باز هم منفی بود. خدایا تو رو به حق این روزهای عزیز، همه اونایی که آرزوی مادر شدن دارن (مثل من) رو به آرزوشون برسون، آمین ...
20 آبان 1392

و باز هم انتظار..........

سلام عزیز مامان هنوز هیچ خبری نیست و من فردا صبح دوباره میخوام برم آزمایش بدم. اگه این بارم منفی باشه میرم پیش دکترم ببینم چرا اینجوری شده راستی دیشب با بابایی رفتیم یه نیم پوتین واسه من خریدیم، رنگش قهوه ایه، بعدا عکسشو میذارم، خیلی دوسش دارم دست بابا جون درد نکنه ...
15 آبان 1392

منفی!!!!!!!!!!!!

سلام عزیز مامان من دیروز صبح با هزار امید و آرزو رفتم آزمایش ولی ظهر که رفتم نتیجشو گرفتم منفی بود. خیلی جلوی خودمو گرفتم که توی خیابون گریه نکنم، ولی وقتی رسیدم خونه کلی گریه کردم نمیدونم چرا خدا امیدوارم کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه تو نیستی پس چرا ....... نمیاد، و اگرم هستی پس چرا آزمایشم منفی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیروز عصر زنگ زدم به دکترم، گفت ٥-٤ روز دیگه صبر کن دوباره برو آزمایش بده.................. ...
12 آبان 1392

باز هم انتظار..........

سلام عزیز مامان امروز روز چهارمه و هیچ خبری نیست، صبح بی بی چک گذاشتم ولی بازم منفی بود خیلی دلشوره دارم، از یه طرف نیومدن ........ و از طرف دیگه بی بی چک های منفی یه نشونه هایی هم هست، مثلا وقتی غذا میخورم خیلی معدم سنگین میشه، زیاد نمیخورما اندازه همیشه، یه کمم حالت تهوع میگیرم. فردا صبح میخوام برم آز بدم دعا کن با خبرای خوب برگردم ...
10 آبان 1392

انتظار

سلام عشق مامان هنوز هیچ خبری نشده، امروز صبح بی بی چک گذاشتم، بازم منفی بود، ن میدونم چرا؟ راستی دیروز زن داداشم بهم زنگ زد و ازم پرسید حامله ای؟ گفت چند روز پیش خواب دیدم حامله ای. وقتی به بابایی گفتم، گفت منم یکی دو هفته پیش خواب دیدم یه نی نی کوچولو رو دادی بغلم. بابایی همش میگه به دلم افتاده این ماه نی نی اومده، به خاطر خوابی که دیده اینجوری میگه. امیدوارم این 2تا خواب نشونه اومدنت باشه عزیزم ...
8 آبان 1392

مهمونی

سلام عشق مامان که نمیدونم هستی یا نه!!!!!!!!!!! هنوز خبری نشده، ولی دیشبم بی بی چک گذاشتم منفی شد. همسایه مامانم اینا که مامان دوستمم هست، از مکه اومده، دیشب مهمونی داشتن، ما هم دعوت بودیم. راستی دیروز صبح با حمیده رفتیم گوش حانیه رو سوراخ کردیم، مبارکش باشه. ...
7 آبان 1392

عید غدیر

سلام عزیز مامان امروز عید غدیره، عیدت مبارک امروز صبح یه مراسمی از طرف سپاه برگزار شده بود که می خواستن واقعه غدیر رو به صورت نمایش اجرا کنن. من و بابا ساعت ٨ و نیم رفتیم اونجا، یه محوطه باز بیرون از شهر، کلی جمعیت اومده بود. مراسم با خوندن قرآن و سخنرانی شروع شد. بعدشم نمایش شروع شد، خیلی قشنگ بود. صدا رو قبلا ضبط کرده بودن و از بلندگو پخش می شد و بازیگرا فقط اجرا می کردن. اینم ٢تا عکس از نمایش         اونی که بالای تپه هست راوی، اون ٢نفر که بالاتر از بقیه هستن و روبنده سبز زدن پیامبر و حضرت علی هستن، بقیه هم جمعیتی هستن که با پیامبر از مراسم حج برم...
2 آبان 1392